(مَنْ قَرَأَ القُرْانَ وَ هُوَ شابٌ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ القُرانُ بِلَحْمِه وَ دَمِه)
«هر جوان مؤمنی که قران را تلاوت کند قران با گوشت و خونش آمیخته می گردد» «امام صادق(ع)»
سلام.از این که به وبلاگ قرانی خودتون سر زدید ممنونم.امیدوارم با کمک شما و نظرات ارزشمندتون من رو یاری کنید تا به هدف اصلی که بهره گیری از قران هست برسم.این وبلاگ رو تقدیم می کنم به پدرم که قران ،همراه همیشگی اش بود و با احترام به مادر مهربانم، که همیشه در خوشی و ناخوشی روزگار من را به تلاوت قران می خوانند و سپاس از همسرم، که همیشه مشوقم بوده و هست.
خداوندا؛چه خوش است خواندن تو با کلام تو.
التماس دعا.
با تشکر مدیریت وبلاگ
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
در قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد. یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.)...
ترجمه : ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده ، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید.
(یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ):(ای کسانی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شد،همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود ،شاید که با تقوا شوید)،خطاب بامؤمنین (یا ایها الذین امنوا)برای توجه دادن آنان به صفت ایمان است تا به هرحکمی که از ناحیه پروردگار واجب می شود ،روی آورند و بپذیرند (کتب )به معنای واجب شد است و(صیام ) به معنای خودداری از عمل است که در شرع به اصطلاح مخصوص (روزه ) استعمال شده ، و در آیه آمده است که امم قبل هم روزه واجب داشته اند اما نمی خواهد بفرماید، روزه آنها مانند روزه مسلمانان است و نه می فرماید که همه آنها روزه داشته اند، بلکه بطور کلی بعضی از آنهاحکم روزه را داشته اند و منظور از آنها هم امتهای دارای ملت و شریعت است ودر جمله (لعلکم تتقون ) هم به علت تشریع حکم روزه تصریح شده است که هماناروزه برای کسانی است که اراده وصول به عالم طهارت و رفعت و کمال را دارند،پس باید نفس خود را از لذائذ جسمانی باز دارند و از وابستگی به مادیات خودرامنزه کنند.
سورهمبارکه الحجرات ادب مسلمان يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اى كسانى كه ايمان آوردهايد در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست پیش از درخواست و دستور به كارى، باید ابتدا زمینههاى روانى پذیرش را در مخاطب ایجاد كرد. جملهى «یا ایها الّذینآمنوا» به مؤمنان شخصیّت مىدهد و رابطهى آنان با خدا را كه زمینهى انجام دستور است، بیان مىكند. از آنجا كه فرمان پیش نیفتادن از خدا و رسول، فرمان ادب است، خود این آیه نیز مخاطب را با ادب ویژه صدا مىزند. «یا ایها الّذین آمنوا...» حرام كردنِ حلال خداوند و یا حلال كردن حرامها، نوعى پیشى گرفتن بر خدا و رسول است. «لاتقدّموا...» هرگونه بدعت و جعل قانون در برابر قانون الهى ممنوع است. «لا تقدّموا...» سرچشمهى قانون و رفتار ما باید قرآن و سنّت پیامبرصلى الله علیه وآله باشد. «لا تقدّموا بین یدى اللَّه و رسوله» حكم رسول، حكم خداست و بىاحترامى به او بىاحترامى به خداست. «لا تقدّموا بین یدى اللَّه و رسوله» پیشى گرفتن از خدا و رسول، بىتقوایى است. «لاتقدّموا... واتّقوا» براى انجام تكالیف، دو اهرم ایمان و تقوا لازم است. «آمنوا... واتّقوا» التزام عملى باید همراه با تقواى درونى باشد. «لاتقدّموا... واتّقوا اللَّه» كسانى كه به خاطر سلیقههاى شخصى یا آداب اجتماعى، بر خدا و رسولش پیشى مىگیرند، از ایمان و تقوا دور شدهاند. «لاتقدّموا... و اتّقوا» تندروىهاى خود را توجیه نكنیم. «لا تقدّموا... انّ اللَّه سمیع علیم» ایمان به حضور و آگاهى خداوند، زمینه پرهیز و خداترسى مىگردد. «و اتّقوا اللّه انّ اللَّه سمیع علیم»
نام: عباس کنیه: ابوالفضل القاب: قمر بنی هاشم، باب الحوائج، سقاء، صاحب اللواء، عبد صالح پدر و مادر: امیرالمومنین و فاطمه (ام البنین) وقت و محل تولد: مدینه، چهارم شعبان سال 26 وقت و محل شهادت: کربلا، عاشورای سال 61 چکیده فضائل: اسوه ایثار و وفا، شجاعت، سقای کربلا، علمدار سپاه سید الشهداء در روز عاشورا، امامزاده، برادر دو امام و عموی امامان معصوم.
دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سر سری آمد و رفت...ولی هیچ کس واقعا اتاق دلم را تماشا نکرد دلم قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت:چرا این اتاق پر از دود و آه است؟یکی گفت:چه دیوار هایش سیاه است!یکی گفت:چرا نور اینجا کم است؟و آن دیگری گفت:و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است...!و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری...و من تازه آن وقت گفتم:خدایا تو قلب مرا می خری؟
خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ ، أوَّلُها : الوَفاءُ ، و الثّانيةُ : التَّدْبيرُ ، و الثّالثةُ : الحَياءُ ، و الرّابعةُ : حُسنُ الخُلقِ، و الخامِسةُ ـ و هِي تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ ـ : الحُرِّيّةُ .( ميزان الحمة ، ج 3، ص12) پنج خصلت است كه در هر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست ؛ اول وفادارى ، دوم تدبير ، سوم شرم و حيا ، چهارم خوش خويى و پنجم كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد ، آزادگى .
سلام.امروز آغاز هفته روشندلان عزیزه ضمن تبریک به همه این عزیزان این پست رو گذاشتم تا علاوه بر این که چشم عضو بسیار مهمیه و از دست دادن اون خیلی سخته ولی از دست دادن چشم دل خیلی بدتر و سختره.به همین منظور واژه چشم از منظر قران رو براتون گذاشتم البته با ذکر منبع
چشم از منظر قران کریم
چشم یکی از آیات الهی است که پس از گوش نقش مهمی را در زندگی انسانی ایفا می کند. اگر دو عضو چشم و گوش را از زندگی بشر حذف کنیم، با انسانی مواجه خواهیم شد که هیچ گونه توانایی شناختی و عملیاتی نخواهد داشت. انسان با این دو ابزار می تواند با محیط بیرون خود ارتباط برقرار کند و شناخت جامع و کاملی از هستی بدست آورد. هرچند که گوش به عنوان ابزار شنوایی، مهم ترین ابزار ارتباطی انسان با محیط بیرون می باشد و قرآن نیز آن را بر بینایی مقدم داشته است ولی نمی توان ارزش چشم را در حوزه تفکری و شناختی بشر نادیده گرفت و از اهمیت آن کاست. انسان با زبان و بیان می تواند دریافت ها و شناخت های خویش را به دیگری منتقل کند و تجربیات و کشفیات خود را به عنوان میراث علمی و فرهنگی به نسل های دیگر انتقال دهد. قرآن در آیات بسیاری با یاد کرد چشم و بینایی به عنوان ابزاری مهم در زندگی بشر و نعمتی بزرگ، می کوشد تا انسان را به ارزش و جایگاه بینایی توجه دهد. در آیه ۴۶ سوره انعام با مقایسه نعمت بینایی با دیگر نعمت های خدادادی بر اهمیت آن تأکید می کند و از بشر می خواهد که سپاسگزار آن باشد. (نحل آیه ۷۸ و مومنون آیه ۷۸ و سجده آیه ۹) چشم به عنوان ابزار شناختی مطرح است و کسانی که نتوانسته و یا نخواسته اند از آن برای شناخت موقعیت خود و خدا در هستی بهره گیرند مورد سرزنش و عتاب قرآن قرار می گیرند.(بقره آیه ۷) کسانی که با فروبستن چشم بر حقایق و نادیده گرفتن عناصر موثر در هستی می کوشند تنها محیط پیرامونی خویش را با همه نواقص بپذیرند و به آن اصالت بخشند به عنوان کسانی یاد می شوند که پرده بر چشمان خویش گذاشته اند و نسبت به هستی از پس عینک پرده پوش می نگرند. بسیار دیده اید که انسان ها برای رهایی از سوزش و تندی شدید آفتاب، عینک های رنگین و یا سیاه بر چشم می گذارند. اینان جهان پیرامونی خویش را طور دیگر می نگرند. برخی برای رهایی از دیدن حقیقت چنین پرده هایی را بر چشمان خویش می نهند تا جهان را وارونه بنگرند و نسبت به آن شناختی از این زاویه دید پیدا کنند. به نظر می رسد آن چه در آیه ۷ سوره بقره به عنوان غشاوه و پرده بر چشم عنوان شده همان زاویه دیدی است که انسان با ایجاد بینش و نگرش پیش ساخته از خود می کوشد تا جهان را از آن بنگرد. این گونه است که زاویه دید وی به شکل پرده ای از پندار نادرست در جلوی چشم شخص قرار می گیرد و موجب می شود تا شخص از این زاویه دید به تحلیل و تبیین و تجزیه هستی و موقعیت خود بپردازد و نتواند به شناختی درست دست یابد.
گزيده اي از احاديث امام باقر(ع) قالَ(ع) : إنَّما يَبْتَلِي الْمُؤمِنُ فِي الدُّنْيا عَلي قَدْرِ دينِهِ.( بحارالأنوار: ج 67، ص 210، ح 12 ) همانا مؤمن در اين دنيا هر مقداري كه دين و ايمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمايش قرار مي گيرد.
قالَ(ع) : إنَّ جَميعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّي عَلي طالِبِ الْعِلْمِ حَتّي الْحيتانِ في الْبَحْرِ. (بحارالأنوار: ج 1، ص 137، ح 31 ) به درستي كه تمام موجودات و جانوران زمين و بلكه ماهيان دريا براي تحصيل كنندگان علوم ـ اسلامي و معارف الهي ـ تحيّت و درود مي فرستند.
قالَ(ع) : مَنْ أفْتَي النّاسَ بِغَيْرِ عِلْم وَ لا هُديً، لَعَنَتْهُ مَلائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلائِكَةُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْياهُ. (اصول كافي: ج 1، ص 42، ح 3 ) هركس درباره مسائل دين فتوا و نظريه اي دهد كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعن و نفرين مي كنند و گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده گوينده است.
قالَ(ع) : الاْعْمالُ تُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَأكْثِرُوا فيها مِنَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ وَ الدُّعاءِ. (مستدرك الوسائل: ج 6، ص 64، ح 15. پاداش اعمال ـ بد يا خوب ـ در روز جمعه دو برابر ديگر روزها است، پس سعي نمائيد در اين روز نماز و صدقه و دعا بسيار انجام دهيد.
قالَ(ع) : إنَّ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلي مَنْ يَكْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ يَأخُذُ مِنْهُ الْقَذي. (مستدرك الوسائل: ج 3، ص 385 ) همانا بهشت و حورالعين در انتظار افرادي است كه در نظافت و تميز كردن مسجد سعي و تلاش نمايند
سَتَكُونُ فِتَنٌ يُصبِحُ الرَّجُلُ فيها مُؤمنا و يُمسي كافرا ، إلاّ مَن أحياهُ اللّه ُ تعالى بالعِلمِ (كنزالعمال،30883)
در آينده فتنه ها و حوادث گمراه كننده اى پيش خواهد آمد ، كه انسان صبح خود را با ايمان آغاز مى كند و شب كه فرا مى رسد به كفر افتاده است ؛ مگر كسى كه خداى تعالى او را به دانش و آگاهى زنده كرده باشد.
:: برچسبها:
حدیث روز ,
:: بازدید از این مطلب : 699
ماه«ذى الحجّه»، آخرین ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامى که این ماه وارد مى شد، اهمّیّت ویژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل این ماه .در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،و این سوگند به خاطر عظمت آن است. خداوند در سوره حج (آیه ۲۸) ضمن بیان فریضه بزرگ «حج» سخن از «أیّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان باید در آن به یاد خدا باشند. یکى از تفسیرهاى معروفِ «أیّام مَعْلُومات» که در روایات نیز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است. بنابراین، هم شب هاى آن عزیز است و هم روزهاى آن. در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد. افزون بر اینها، هم صدا شدن با زوّار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره مراسم باشکوه حج و معنویّت و برکات آن، حال و هواى دیگرى به انسان مى دهد; مخصوصاً براى کسانى که در سلک زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، یا با یاد و خاطره آنها همراهند. وجود دو «عید» مهمّ اسلامى عید قربان (عید اضحى) و عید غدیر (عید ولایت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجیب و بسیار گرانبهاى امام حسین(علیه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّى به این ماه بخشیده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل) از فضاى آکنده از معنویّت این ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشند که به پیشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند.
این سوره که با تعظیم نام خداى رحمان و رحیم آغاز مى شود و با ستایش و برشمارى صفات جمال و جلال خداى سبحان و حصر عبادت و استعانت در او تداوم مى یابد و با مسئلت هدایت از ساحت کبریایى اش پایان مى گیرد. برترین سوره کتاب خدا
با همه ایجاز و اختصارى که دارد، مشتمل بر عصاره معارف گسترده قرآن کریم است؛ زیرا خطوط کلى و اصول سه گانه معارف دینى ، مبداء شناسى ، معاد شناسى و رسالت شناسى است
سوره مبارکه حمد که فاتحه کتاب و سرآغاز کلام خداى سبحان است، در مقال الهى به گونه اى تکریم آمیز، همتاى قرآن عظیم قرار گرفته است: «و لقد ءاتیناک سبعاً من المثانى و القران العظیم» و در اخبار نبوى صلى الله علیه و آله و سلم و سخنان عترت طاهرین (علیهم السلام ) نیز با نامها و اوصافى چون: جامعترین حکمت، گنج عرشى، شریفترین ذخیره در گنجینه هاى عرش الهى، سوره شفابخش ، نعمت بزرگ و سنگین و برترین سوره قرآن از آن یاد شده است:
لیس شىء من القرآن و الکلام جمع فیه من جوامع الخیر و الحکمة ، ما جمع فى سورة الحمد، ان فاتحة الکتاب اشرف ما فى کنوز العرش ، فاتحة الکتاب شفاء من کل داء ، فافرد الامتنان على بفاتحة الکتاب.
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیهالهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنیانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما
«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازند هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمیشوند.»
همچنین ام سلمه از پیامبر اسلام حدیثی با همان مضمون حدیث ثقلین نقل میکند که وی گفت: «علی با قرآن است و قرآن با علی است، آنها از هم جدا نمیشوند تا اینکه در حوض بر من وارد شوند.
میر حامد حسین نام این اشخاص را آوردهاست. همچنین صحّت حدیث ثقلین توسط رسالهای که «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» در مصر در چند سال پیش در مورد این حدیث چاپ کرد به اثبات رسیدهاست.
حدیث ثقلین از موارد اختلاف اهل تسنن و تشیع است. شیعیان اهل تسنن را به این موضوع متهم میکنند که پیشوای ایشان، عمر بن خطاب با قول معروف خویش _«حسبنا کتاب الله»_ رهنمودهای این حدیث نبوی را زیر پا گذاشتهاست.
معرفت به حقیقت قرآن، ملازم با معرفت عظمت آن است و آن هم ملازم با عظمت گوینده و متکلّم به آن است و کسی تا این پایه، معرفت حاصل کند، به ناچار در مواقع تلاوت آن حضور قلب خواهد داشت و در خواندن آن تدبّر خواهد نمود.
المراقبات/ص228
پند قرآنی/12
امام خمینی (ره):
در قرآن کریم این سرچشمه فیض الهی تدبّر کن، هر چند صرف خواندن آن، که نامه محبوب، است به شنونده محجوب آثار دلپذیری دارد؛ لکن تدبّر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت می کند...
آيه شماره 108 از سوره مبارکه يونس متن آیه: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ترجمه:گو: اى مردم! اينك حقّ از سوى پروردگارتان به سراغ شما آمده است. پس هر كس هدايت يابد، يقيناً به سود خويش هدايت مىيابد و هر كس گمراه شود، تنها به زيان خويش گمراه مىشود ومن بر (ايمان آوردن) شما وكيل نيستم (تا به اجبار شما را به راه حقّ درآورم). تفسیر:آنچه از سوى خداوند آمده، (مثل قرآن و تعاليم انبيا) همه حقّ و از شئون ربوبيّت اوست. «الحقّ من ربّكم»
هدف بعثت انبيا و فرستادن كتب آسمانى، تربيت تمام انسانهاست. «يا ايها الناس... ربّكم»
خداوند حجّت را تمام كرده است و ما عذرى در نپذيرفتن حقّ نداريم. «قد جاءكم الحقّ»
خداوند از هدايت يافتن ما بىنياز است، سود و زيان هدايت و گمراهى تنها به خود ما باز مىگردد. «لنفسه»
انسان داراى اختيار است و سرنوشت هركس به دست خود اوست، حتّى انبيا هم حقّ اجبار مردم را ندارند. «ما انا عليكم بوكيلٍ»
وظيفهى انبيا، ارشاد وتبليغ است، نه اجبار واكراه. «ما أنا عليكم بوكيل»
سلام.امروز مطلبی که براتون گذاشتم در باب معجزات قران کریمه امیدوارم مورد استفاده تون قرار بگیره
ادبیات در قرآن
اين مطلب به دو موضوع اصلي مي پردازد: قرآن به مثابه يک اثر ادبي که ويژگي هاي ادبي قرآن را تبيين مي کند و قرآن در ادبيات که کاربرد قرآن در ادبيات اسلامي گوناگون مانند عربي، فارسي، اردو، پنجابي و مالايي را بر مي رسد.
براي بحث جامع تر و کامل تر درباره استفاده از قرآن در ادبيات اسلامي گوناگون غير عربي بنگريد به مقالات ذيل: ادبيات جنوب آسيا و قرآن، ادبيات آسياي جنوب شرقي و قرآن، ادبيات ترکي و قرآن، ادبيات فارسي و قرآن، ادبيات آفريقايي.
قرآن به مثابه ادبيات
بررسي ادبي قرآن اين مسئله را مد نظر دارد که قرآن چه قالب و صورتي يعني چه زبان و سبک و ساختاري (نک:زبان و سبک قرآن، شکل و ساختارقرآن)را براي انتقال پيام و محتوايش يا به عبارت ديگر جهان بيني، ارزش ها و قوانينش به کار مي گيرد. (نک: اخلاق در قرآن). دراين نوع پژوهش به جاي محتواي کلام قرآن بر سبک و چگونگي بيان مطالب تأکيد مي شود. ويژگي هاي ادبي قرآن به شکل هاي گوناگون از ديرباز مورد مطالعه قرار گرفته است، اما به طور...
جاتون خیلی خالی بود زیارت امام رضا(ع) برای همه ملتمسین دعا هم دعا کردم هم زیارت
دوست دارم به عنوان هدیه مشهد الرضا(ع) حدیثی در مورد زیارت آن امام غریب براتون بیارم
در ثواب زيارت امام رضا (ع)
از حضرت جواد (ع) پرسيدند: ثواب زيارت پدر بزرگوارتان چه ميزان است؟ امام فرمودند: هر کس پدرم علي بن موسي الرضا (ع) را "عارفاً بِحَقِه " زيارت کند، ثواب هزار حج مقبول برايش نوشته مي شود. سؤال کننده گفت: هزار حج؟! [تعجب کرد] امام فرمودند: « إِي وَ اللَّهِ وَ أَلْفَ أَلْفِ حَجَّةٍ » آري بخدا سوگند، بلکه هزار هزار حج ثواب دارد. (وسائل الشيعه ج14/ص566)
سلام.خوبید؟پست امروز تفسیر سوره مبارکه ناس هست.من کلا از بچگی خیلی از سوره ناس خوشم میومده آخه یه جورایی از لحاظ حفظ کردنش راحت الحفظ بود
تفسیر سوره ناس ؛ آيات 6 - 1
سوره ناس مدنى است و شش آيه دارد
بسم الله الرحمن الرحيم قل اعوذ برب الناس (1) ملك الناس (2) اله الناس (3) من شر الوسواس الخناس (4) الذى يوسوس فى صدور الناس (5) من الجنه و الناس (6) ترجمه آيات
به نام الله كه بخشنده به همه و مهربان به خواص است . بگو پناه مى برم به پروردگار مردم (1).
فرمانرواى مردم (2).
معبود مردم (3).
از شر وسوسه گر نهانى (4).
كه در دل مردم وسوسه مى كند (5).
چه آنها كه از جنس جن هستند و چه آنها كه از جنس انسانند (6) بيان آيات
در اين سوره رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه از شر وسواس خناس ، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شاءن نزول آن استفاده مى شود اين سوره در مدينه نازل شده ، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبليش هر دو با هم نازل شده اند.
سلام.توی این پست قسمت اول پند های قرانی رو براتون آوردم امید وارم براتون قابل استفاده باشه
پندهای قرآنی(۱)
پند\1
امیر المؤمنین امام علی علیه السلام می فرماید: همانا پس از من روزگاری بر شما فرا خواهد رسید که ...
در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف و شناخته تر از منکر نیست. حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش می کنند؛ پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می گردند، و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهی میان مردم ندارند. پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، اما گویا حضور ندارند؛ با مردمند ولی از آن ها بریده اند، زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گرچه کنار یکديگر قرار گیرند...
آسمان، دلت گرفته ؟ می دانمحق داری هر کس جای تو بود دلش می گرفت. دل من هم بارانیست آخر می دانی از امروز دیگر همدم غصه های علی (ع) چاه می شود،شانه اشک های زینب و حسنین ،دیواراست
“معجزه، امر خارق عادتى است که مقرون به تحدى باشد و از طرفى مطابق با ادعا داشته باشد” خوارق عادت، رویدادهایى هستند که بر خلاف عادت امور و اشیا و عملکرد معهود قوانین طبیعى مىباشند. اینکه گفته شد: معجزه خارق عادت است، نه بدین معناست که معجزه، استثنایى است از قانون علیت. معجزه، نفى علل نیست چون قانون علیت، هم مورد...
بوی شب بو ، عطر عید / شاخه های سبز بید
ماهی و تنگ بلور / حسرت و اشک و عبور
هفت سینی در سراب / حرفهایی ناحساب
میشود نو روزگار ! / میرسد صبج و بهار !
کاش من هم نو شوم / یا که اصلا تو شوم
تا که از نور حضورت / هاله یا پرتو شوم
سلام دوستای قرانی خوب خودم
سال نوتون مبارک.تعطیلات عید خوش گذشت؟چون مسافرت بودم نتونستم تا امروز پست جدید بذارم .توی این پست ؛فقط اومدم بهتون سال جدید رو تبریک بگم
مطلب امروز با عنوان لطیفه های قرانی رو طبق خواسته ی sakineجون براتون قرار دادم البته بخش اولش رو
امیدوارم دوست داشته باشین
لطیفه های قرانی(ا)
حسن مرده است
زنی که فرزندش(به نام حسن)،به سفر رفته و از وی خبری نرسیده بود،نزد مردی آمد و گفت: لطفاً جهت رفع نگرانی من تفألی به قرآن مجید بزنید.
آن مرد قرآن را گشود و اتفاقاً این آیه آمد:(طوبی لهم و حسن مآب).و آن مرد به اشتباه آیه را چنین خواند: «طوبی لهم و حسن مات»، یعنی حسن مرده است. زن بیچاره ...
امروز می خوام داستان های قرانی رو شروع کنم و هر دفعه یه داستان رو بگذارم شما هم اگه داستانی رو دوست دارید بگید سعی خودمو می کنم تا تهیه کنم و توی وبلاگ قرار بدم
خداوند درآیه 102 سوره بقره با اشارتى اجمالى، داستان هاروت وماروت را این گونه بیان فرموده است:
)واتّبعوا ما تتلوا الشّیاطین على ملك سلیمان و ماكفر سلیمان ولكنّ الشّیاطین كفروا یعلّمون النّاس السّحر وما أنزل على الملكین ببابل هاروت و ماروت وما یعلّمان من احد حتّى یقولا انّما نحن فتنة فلاتكفر فیتعلمون منهما مایفرّقون به بین المرء و زوجه وماهم بضارّی ن به من أحد الاّ باذن اللّه و یتعلّمون مایضرّهم ولاینفعهم و لقد علموا لمن اشتریه ماله فى الآخرة من خلاق ولبئس ماشروا به انفسهم لوكانوا یعلمون(مردمان از افسونهایى كه شیاطین در روزگار حاكمیت سلیمان مى خواندند، ...